فروشگاه مانا فایل

فروشگاه مانا فایل، فروشگاه فایلهای دانشجویی و دانش آموزی در زمینه های مختلف می باشد.

فروشگاه مانا فایل

فروشگاه مانا فایل، فروشگاه فایلهای دانشجویی و دانش آموزی در زمینه های مختلف می باشد.

دانلود فایل تحقیق درباره مولانا جلال الدین محمد مولوی

دانلود تحقیق درباره جلال الدین محمد مولوی و زندگسنامه وی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 54
تحقیق درباره مولانا جلال الدین محمد مولوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*تحقیق درباره مولانا جلال الدین محمد مولوی*

زادگاه مولانا:

جلال‌الدین محمد در ششم ربیع‌الاول سال 604 هجری در شهر بلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی و مولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش در شهر قونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی در هنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین را از بلخ در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد در آن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغداد رسید بیش از سه روز در آن شهر اقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت از خانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی در آن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری از خاندان منکوجک بود و فخرالدین بهرامشاه ‌نام داشت، و او همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمد در هفده سالگی ‌در شهرلارنده به امر پدر، گوهر خاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد. هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح، انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود. کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند - جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ و یک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد. با آنکه از یک زن دیگر ـ دختر قاضی شرف - پسری بزرگتر به نام حسین داشت، به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان و سادات سرخس بود ـ و در خانه بی بی علوی نام داشت - به چشم دیگری می دید .خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود. سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ، به این کودک هشیار، اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند. حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی، بد زبان و ناسازگار بود، در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت و کینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود. عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد - از پرواز در دنیای فرشته ها، دنیای ارواح، و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم و شاداب و پر جاذبه می کرد. در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد، چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود. بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید. در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها، که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش، پرواز به آسمانها، آماده می کردند - پرواز به سوی خدا .


دانلود فایل مقاله درباره مولوی و مفهوم سایه هما در غزلیاتش

دانلود تحقیق درباره مفهوم سایه هما در غزلیات مولوی یا مولانا
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 244
مقاله درباره مولوی و مفهوم سایه هما در غزلیاتش

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله درباره مولوی و سایه هما در غزلیاتش*

« مـولـوی وسـایـه هـُمـا ، درغـزلـیـاتـش »

« جُستاریکم »

مرا سـایه هُـما ، چـندان نـوازد

که گوئی ، سایه او و، من، هـُمـایم

مولوی

چرا ، ُهما ، سایه ِمولوی میشود ؟

چرا،سیمرغ،سایه هرانسانیست؟

ایستادن سیمرغ برتارک سررُسـتم

یا انـداختن سـایه برسررسـتم

برای پیروزشدن براهورامزدا

برای درک مفهوم « سایه » درغزلیات مولوی

باید داستان جنگ اسفندیارورستم درشاهنامه رابررسی کرد

این جنگ، جنگ« ا هورامزدا» با « سیمرغ » است

این اهورامزداست که ، « جهاد دینی » را به ایران میآورد

وسیمرغ ، که فرهنگ اصیل ایرانست، برضد ، جهاد دینی است. بهره ای ازاندیشه فرهنگ سیمرغی ، درمنشور کوروش کبیر، بازتابیده شده است

پس ازشکست رستم ازاسفندیار

سیمرغ ، بیاری رستم میشتابد

و پرخودرا ، برفرق سر رستم میمالد

وسپس « برفرق سر رستم، می ایستد »

این همان پدیده ایست که سپس بنام « سایه انداختن هما » مشهور شده است. ازاین رو باید این بخش داستان را درشاهنامه ، دقیقا بررسی کرد

« سایه افکندن » ، به معنای آنست که

« سیمرغ ، جُفت رستم میشود»

واین سیمرغست که درشاهنامه

بفرمـود، تا رفـت رُسـتـم، به پیش

بمالید برتارکش ، پرّ خویش

تارک سر، بهمن است

پیشگفتار

درک آنچه را مولوی « سـایـه » میخواند، نه تنها برای شناخت اندیشه های او، بلکه برای شناخت دبیات ایران، وجنبش عرفان درایران ، ضروریست ، چون « سایه» ، یکی از « مفاهیم کلیدی» غزلیات او، وفرهنگ سیاسی ایران است . با درک داستان جنگ رستم و اسفندیار، و بیاری رستم شتافتن سیمرغ، و مالیدن پرخود بر تارک سر رستم ، وسپس ، ایستادن فرازسررستم، میتوان معنای « سایه » را در ژرفایش فهمید . چون « سایه افکندن» برسر رستم ، به معنای « جفت شدن و یارشدن و اینهمانی یافتن سیمرغ با رستم » بوده است . مالیدن پربرتارک سر، که اینهمانی با بهمن ، بُن جهان وانسان دارد ، و ایستادن « هُما براین تارک » که « جفت شدن هما با بهمن » است، بیان اینهمانی یافتن رستم با« بُن کیهان و بُن زمان » است . اینکه هما یا سیمرغ، برسر کسی سایه میافکند، به معنای آنست که هما یا سیمرغ ، به او « حقانیت به حکومت کردن میدهد » . درپس این تصویر، چه اندیشه بنیادی سیاسی موجود بوده است ؟ این تصویر، بیان آنست که ملت ایران ، چگونه حکومتی را می پسندیده است، و سزاواروشایسته حاکمیت برخود میدانسته است ، و ازچه حکومتی و حاکمی، سلب حقانیت میکرده است ، وازحکومتی که حقانیت خودرا نزد ملت ، از دست بدهد ، ولو « مشروعیت » هم داشته باشد، باید سرکشی کرد .

سیمرغ ، خدای مهر، یا به عبارت دیگر، اصل آمیزش با انسان است ، و با هرانسانی بدون استثناء ، جفت و یارمیگردد . سیمرغ ، فرقی میان موءمن وکافر، نمیگذارد، چون او همه را، به کردار« جان» می بیند، و او ، مجموعه همه جانهاست ، او « جانان» است. درفرهنگ ایران ، «جان یا زندگی» ، بر« ایمان» اولویت دارد . « یـارشـدن »هم ، معنای « جفت شدن » را دارد، و ما آنرا دیگر به معنای اصلیش بکارنمی بریم . .درفرهنگ ایران، خدا، یـارانسان میشود ، نه به معنای « تشبیهی» امروزه آن ، بلکه به معنای « آمیختن و جفت شدن واقعی خدا با انسان » است . این پدیده ، بنام « سایه افکندن ُهما یا سیمرغ » برسر انسان ، مشهورشده ، ودر درازای زمان، که معنای اصلی اش، سرکوبی شده ، هم این تصویر و هم عبارت سایه افکنی ، شکلی افسانه ای وخرافه آمیزپیدا کرده است .


دانلود فایل خلاصه داستان لیلی و مجنون

داستان لیلی و مجنون
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 10 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
خلاصه داستان لیلی و مجنون

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*خلاصه داستان لیلی و مجنون*


این کتاب را نظامی در مدتی کمتر از چهارماه گفته و در سال 584 نام ابوالمظفر شروانشاه اخستان بن منوچهر بپایان رسانده . تعداد ابیات آن در حدود چهار هزار بیت و خلاصة داستان این است :

یکی از بزرگان عرب از نعمت های دنیا بجز فرزند همه چیز داشت و غافل بود که صلاحش در این بوده است که فرزندی نداشته باشد .

آنقدر نذر و نیاز کرد تا خداوند پسری باو داد و او نامش را «قیس» گذاشت و چون بهفت سال رسید او را به مکتب سپرد . در آن مکتب دختری بنام «لیلی» بود که قیس از همان نظر اول باو عاشق شد - کم کم عشق پسریش این دو کودک زبانزد خاص و عام گشت و آواز آن بگوش پدر و مادر آنها رسید . پدر لیلی دیگر دختر خود را بآن مکتب نفرستاد . قیس هر روز به در خانه لیلی می رفت ، آندر را می بوسید و باز می گشت . این جدائی بجای آکه درد این دو را تسکین و تخفیف دهد باعث غلیان و شدت آن شد و کار قیس بآنجا رسید که مردم او را «مجنون» لقب دادند . پدر مجنون ناچار برای نجات پسر خود بخواستگاری لیلی فرستاد .


دانلود فایل مقاله درباره مفهوم رهبری

مقاله درباره رهبری و ارزش های رهبری و معنای و شرایطرهبری از نظر ائمه و پیامبران
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 154 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
مقاله درباره مفهوم رهبری

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله درباره مفهوم رهبری*


پیش در آمد :

دی شیخ با چراغ همی گشت کرد شهر گز دیو و دد ملو لم وانسانم آرزوست

طبق روایت های مختلف از آدم (‌ع)‌ تا خاتم (ص )‌یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر و ائمه و اولیا همه وهمه آمده اند تا انسان را که (صاحب اختیار وجبر )‌ است هدایت کنند و او را به سرمنزل مقصود و خوشبختی برسانند . ولی از بدو تولد اولین فرزندان آدم ، هابیل و قابیل می بینیم که انسان برای ارضای نیازهای خود چه اعمالی را انجام نمی‌دهد تا به لذت های آنی خود برسد. همانطوریکه هابیل برای حس برتری جویی و خود خواهی و هوا و هوس خود برادرش هابیل را می کشد و این اولین خونی است که بر روی زمین ریخته می شود . اما پیامبران و ائمه و اولیا آمده اند . تا انسان را که (‌ اشرف مخلوقات )‌ است به مکارم اخلاقی برسانند وبه همین دلیل بیشتر روی تهذیب نفس انسانها کار کرده اند اما باید توجه داشت که در درون انسان دو نیروی متضاد اهریمنی وخدایی به طور فطری قرار داده شده است که همیشه این دو نیرو با هم در جدال و کشمکش هستند و این انسان است که باید به تقویت نیروی درونی خود بپردازد تانیروی اهریمنی را وادار به عقب نشینی کند بدین گونه میدان دید و وسعت عملیاتی نیروی خدایی بیشتر میگردد وچنانچه این پیشرفت و روند ادامه داشته باشد ، نیروی اهریمنی بصورت زندانی‌ای در می آید که در غل و زنجیر نیروی خدایی اسیر میگردد ولی به محض اینکه انسان از جاده راستی و درستی منحرف گردد ، نیروی اهریمنی قوی گشته و غل و زنجیر را از هم گسسته و به مرکز فرماندهی نیروی خدایی یعنی عقل نزدیک می گردد و آن را مورد حمله و تهاجم قرار می دهد و آنقدر این حمله را ادامه می دهد تا انسان را مسخر خود کند تا از اینجا به بعد است که دیگر انسان هر روز و هر روز به گمراهی و کجروی بیشتر تمایل پیدا می کند و از نیروی خدایی خود فاصله گرفته و خویشتن خود را گم می کند و سرانجام بدی بر تمام وجود او حاکم گشته و او را درکام خود فرو می برد . تا به ورطه هلاکت و نیستی سوق دهد و به همین دلیل است که پیامبران و ائمه و اولیا را می فرستد که دراین راههای پرخوف وخطر ، دست گیر رهروان راه حقیقت و یا دیگر سالکان وادی طریقت باشند تا انسانها را با چراغ هدایت و روشنگر و بیدار کننده خود به راه درست و مستقیم بکشانند .

چه اگر این فرستادگان و برگزیدگان ودوستان خدا نبودند ،‌ جهان یکباره به دست بشر نابود و معدوم می شد و آثاری از انسان و انسانیت باقی نمی ماند . باید این برگزیدگان باشند ،‌ تاپیروان و سالکان وادی معرفت را به سرمنزل مقصود هدایت برسانند چنانچه گفته اند :

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی


دانلود فایل تحقیق بررسی یکی از صفات پسندیده اخلاقی جوانمردی

دانلود تحقیق درباره یکی از صفات اخلاقی پسندیده به نام جوانمردی
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 12 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
تحقیق بررسی یکی از صفات پسندیده اخلاقی جوانمردی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*تحقیق بررسی یکی از صفات پسندیده اخلاقی جوانمردی*


بخش اول

تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی:

معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران

در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته اند و آنگاه که عرب ها به درون این آیین و مسلک مردمی داخل شدند ،این کلمه را معرب ساخته و واژه «ادیوار» را به عیار تبدیل کرده اند.

دانشمند شناخته شده ایران دکتر معین در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که درباره کلمه عیار بحث می کند در این مورد نوشته است که :« کلمه عیار معرب مصنوعی (یار) است که معنی جوانمرد را می دهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گویند.»

ملک الشعرای بهار نیز در سبک شناسی نوشته است که عیار کلمه عربی نیست و اصل آن «ادیوار» زمینه تاریخی دارد و عیاران سابق مانند احزاب امروزی ،دارای سازمانهایی بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی ،اخلاقی و سیاسی که در شهرهای بزرگ خراسان تشکیلات منظم و حمایت از مظلومان بوده است که جمعیت فتیان یا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شده این سازمان عیاری است .

واژه عیار در زمانه های مختلف آن هم در معاملات اجتماعی به معناهای گوناگون به کار می رفته است .

آنانی که قدرتمند ،ظالم و ستمگر بودند ،همیشه مورد خشم و نفرت عیاران و جوانمردان قرار می گرفتند و به همین دلیل است که از نگاه ثروتمندان ،عیاران مردمی بودند دزد و دغل . اما شخصیت عیاران از نگاه مردم ناتوان و تهیدست از روی قدردانی ،دیده می شود و عیاران همیشه پشتیبان ستمدیدگان و بیچارگان بودند . از دید این مردم عیاران جمعیتی بودند که به درد شان رسیدگی کرده و دست ظالمان و ستمگران را از سرشان کوتاه می ساختند.